دانلود رایگان


علل ظهور وگسترش گفتمان‌های مبارز دینی در - دانلود رایگان



دانلود رایگان اين پژوهش به زمينه‌هاي ظهور و گسترش گفتمان‌هاي مبارز ديني در دهه‌هاي 40 و50 كه باعث پيروزي انقلاب اسلامي ايران و شكل‌دهي نظام جمهوري اسلامي شده است، مي‌پرد

دانلود رایگان
علل ظهور وگسترش گفتمان‌های مبارز دینی در دهه‌های 40 و50 در ایران...چکیده:
اين پژوهش به زمينه هاي ظهور و گسترش گفتمان هاي مبارز ديني در دهه هاي 40 و50 كه باعث پيروزي انقلاب اسلامي ايران و شكل دهي نظام جمهوري اسلامي شده است، مي پردازد. پرسش بنيادين اين جُستار، چگونگي ظهور و گسترش گفتمان های مبارز ديني و برتري آن نسبت به گفتمان هاي غيرديني در ايرانِ دهه ي چهل و پنجاه مي باشد. نگارنده در پاسخ به این پرسش، درصدد برآمد تا با پایبندی به الزامات روش تحلیلی– تاریخی و گفتمانی، پس از بحث نظریه گفتمان لاکلا و موفه، فرضیه مورد بحث خود مبنی بر اینکه؛ شکست گفتمان های چپ و لیبرال در مبارزه با رژیم پهلوی از یک سو و اسرار رژیم برنوسازی خطّی و مذهب ستیزی از سوی دیگر که موجب ظهور گفتمان های مبارز دینی در دهه های چهل و پنجاه در ایران گردید، را به آزمون بگذارد.به عبارتی ، در شرایط بی قراری جامعه و فضای نسبتاً باز سیاسی به وجود آمده پس از فروپاشی گفتمان مطلقه پهلوی اول، جامعه ایران شاهد ظهور و گسترش گفتمان های متعدد از جمله: گفتمان هاي چپ، ملی گرای لیبرال و دینی، در دهه های 20 و 30 بوده است. اما از یک سو، گفتمان های مبارز غیردینی به دلیل ضعف دال مرکزی و عدم تثبیت هارمونی، توان تبدیل به گفتمان هژمون را نداشته، و در مواجه با گفتمان پهلویسم دچار ضعف و ناکارآمدی شدند. از سوی دیگر، عدم هماهنگی دال های گفتمان پهلویسم با مؤلفه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی جامعه ایران، گفتمان فوق نتوانست هژمونی خود را تثبیت و تداوم بخشد. به همین دلیل گفتمان های مبارز دینی در دو دهه منتهی به انقلاب با استفاده از دال های خالی موجود در آن فضا و با مفصل بندی مناسب توانستند به هژمونی گفتمان برای مبارزه با سلطنت تبدیل شوند.
کلید واژه ها: گفتمان، لاکلا و موفه، گفتمان های مبارز غیر دینی، گفتمان پهلویسم، گفتمان های مبارز دینی.
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات
فصل دوم: چارچوب نظری و روش شناسی
فصل سوم: فضای گفتمانی دهه های 20 و30
فصل چهارم: ناکارآمدی گفتمان های مبارز غیردینی
فصل پنجم: گفتمان پهلویسم
فصل ششم: ظهور و تحول گفتمان های مبارز دینی
فصل هفتم: هژمونیک شدن گفتمان اسلام سیاسی
فصل اول
كليات
1- تعريف مسأله
وقتی در شهریور 1320 اشغال ایران توسط نیروهای متفقین سقوط پادشاهی مطلقه را سبب شد، بسیاری از نیروهای سیاسی و اجتماعی آن عصر به صحنه سیاسی آمدند. تقابل آنان بر سر کسب قدرت بیش از یک دهه به طول انجامید و با کودتای سهمگین 28 مرداد 1332 به پایانی حزن انگیز ختم گردید(آبراهاميان،1377:210- 207). گفتمان های مختلفی در این دوره تاریخی در بستر اجتماعی و سیاسی جامعه ایران شکل گرفتند و برای بقا و هژمونی به فضای منازعه آمدند. شاخص ترین این گفتمان ها، گفتمان لیبرال ملی گرا و گفتمان مارکسیستی (سوسیالیستی) بودند. قدرت و نفوذ این دو گفتمان به گونه ای بود که بسیاری از نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعه ایران را جذب نمودند و یا به شكل هاي مختلف بر آنها تأثیر گذاشتند. (معدل،1382: 172) این دو گفتمان علاوه بر آن که دارای ابزارهای مختلف سازمانی (نهادی) و ایدئولوژیک بودند، زمینه و بستر اجتماعی و حتی فضای مناسب بین المللی برای بقا و مبارزه را نیز در اختیار داشتند. گفتمان ملی گرايِ لیبرال، خود را وارث جنبش و نهضت های ملي ودموکراسی خواهانه يِ ایران می دانست و از نیمه يِ دوم قرن نوزدهم تا نیمه يِ اول قرن بیستم فعالیت گسترده ایی داشت. اقدامات و سیاست های رضاشاه فضای لازم را برای بسط چنین گفتمانی فراهم نمود.
پس از جنگ جهانی دوم، گفتمان سوسیالیستی بهعنوان گفتمان مبارزه در کشورهای استعمارزده یا نیمه استعماری مذهب مختار شد و به سرعت فضای مبارزه سیاسی در کشورهای آسیایی، آفریقایی، آمریکای لاتین ...(علیه رژیم های سیاسی وابسته به غرب) را تسخیر کرد. در ایرانِ دهه بیست گفتمان سوسیالیستی در بین قشرهاي مختلف جامعه جایگاه و پایگاهی برای خود پیدا کرده بود. حتی برخی از نیروهای مذهبی نیز جذب این گفتمان و وجه نهادی آن، یعنی حزب توده شدند.
این در حالی است که در دوره پهلوی اول به دلیل اصلاحات و سیاست های نوگرایانه در زمینه های اداری، نظامی، آموزشی و گرفتن امور وقفی از دست روحانیون از یک سو و ایجاد سیستم اداری و عرفی مشرب از سوی دیگر، تلاش شد تا جامعه ایران در مسیر توسعه به سبک غرب قرار گيرد و از نقش مذهب و نیروهای مذهبی در جامعه کاسته و بطور چشمگیری نیروهای تاثیرگذار در جامعه به عقب رانده شوند (آبراهامیان، همان منبع: 169). اقدامات و سیاست های محمدرضا پهلوی نیز، از دهه يِ سی به بعد این آهنگ را تندتر کرد. گفتمان مدرنیستی شاه از اوایل دهه ي چهل، دال های گفتمان های رقیب را از طریق سیاست های موصوف به انقلاب سفید مورد هجوم قرار داد و فضای گفتمانی را به نفع خویش تغییرداد. با این حال کمتر از یک دهه يِ بعد از کودتا، فضای گفتمانی دچار دگرگونی غیر قابل باوری شد و گفتمان های جدیدی با درون مایه های دینی فضای مبارزه را به نفع خود فتح کردند، بنابراین در دهه های چهل و پنجاه ما شاهد ظهور گفتمان های مبارز دینی در ایران هستیم.
مسأله ي اساسی این پژوهش جستجو و تحقیق درخصوص این موضوع است که چرا و چگونه گفتمان های دینی از دهه ي چهل به بعد پا به عرصه منازعه گفتمانی نهادند؟ زمینه های شکل گیری آنها چه بود؟ تولیدکنندگان آنها چه کسانی اند؟ و دارای چه ویژگی هایی هستند؟
بنابراین با توجه به توضیحات فوق سوال اصلی پژوهش حاضر، عبارت است از این که:
2- سوال اصلی:
علل ظهور و گسترش گفتمان هاي مبارز ديني دهه هاي 40 و 50 در ايران چيست؟
3- سوالات فرعی:
1- فضای گفتمانی دهه ي 20 و30 در ایران چگونه بود؟
2- علل شکست و نا کارآمدی گفتمان های مبارز غیر دینی در ایران چه بود؟
3- چرا گفتمان مدرنیزم پهلوی نتوانست در دهه های 40 و50 هژمونی خود را تثبیت و حفظ نماید؟
4- علل هژمون شدن گفتمان اسلام سیاسی در دو دهه ما قبل انقلاب چه بود؟
4- فرضيه اصلي:
ناتواني و شكست گفتمان هاي چپ و ليبرال در مبارزه با رژيم پهلوي از يك سو و اصرار رژيم پهلوي بر نوسازي خطي (غربي سازي) و مذهب ستيزي از سوي ديگر موجب ظهور گفتمان هاي متعدد اسلامي مبارز در دهه هاي چهل و پنجاه شمسي گرديد.
5- فرضیات فرعی:
1- به دلیل شرایط پس از سقوط دولت مطلقه، جامعه ایران شاهد فضایی از رقابت و منازعه بین گفتمان های مختلف در دهه های فوق بود.
2-گفتمان های مبارز غیردینی به دلیل ضعف دال مرکزی و عدم هارمونی گفتمانی، توان تبدیل به گفتمان هژمون را نداشته و در مبارزه با گفتمان مدرنیزم پهلوی دچار ضعف و ناکارآمدی شدند.
3- به دلیل عدم هماهنگی مؤلفه های گفتمان مدرنیستی پهلوی با مؤلفه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران، گفتمان فوق نتوانست گفتمان هژمونی خود را تثبیت نماید.
4-گفتمان اسلام سیاسی در فضای رقابت گفتمانی دو دهه ي منتهی به انقلاب با استفاده از دال های خالی موجود در آن فضا و مفصل بندی مناسب توانست به هژمونی گفتمان برای مبارزه با سلطنت تبدیل شود.
6- سوابق پژوهش:
1- گفتمان هويت و انقلاب اسلامي ايران، علي اشرف نظري و بهاره سازمند، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1387.
كتاب حاضر با بهره گيري از روش تحليل گفتماني، ابتدا مفهوم هويت را مورد تبيين قرار داده است. در اين گفتار، مفاهيم: هويت، بحران هويت، هژموني، مركزيت يابي گفتمان هاي هويتي و ابعاد فردي و جمعي هويتي مورد تأمل قرار مي گيرد. بخش دوم که بيشتر مد نظر ماست به گفتمان هاي هويتي جامعه سياسي ايران طي سالهاي (1320-1357) پرداخته شده است. در اين زمينه چهار گفتمان هويتي ناسيونال سکولار (گفتمان رسمي دولت پهلوي)، گفتمان سوسياليسم- ماركسيسم (گفتمان هويتي چپ)، شامل: سازمان فدايي خلق و گروه فرقان، گفتمان ملي گراي ليبرال و گفتمان هويتي اسلام گرايان مورد واكاوي قرار مي گيرد. بخش سوم كتاب نيز به بحث درباره چگونگي مركزيت يابي گفتمان اسلامي- شيعي در انقلاب اسلامي مي پردازد. اين كه عناصر درون گفتماني هويت اسلامي- شيعي كدامند و متأثر از چه مؤلفه ها و عواملي در كانون گفتمان هاي هويتي قرار گرفته است؟ و بالاخره در واپسين گفتار اين كتاب، فرايند هويت سازي در دوران پس از انقلاب اسلامي بررسي مي شود و در اين راستا گفتمان هاي هويتي ليبرال، اسلام گرا، سازندگي و اصلاح طلب مورد توجه قرار مي گيرد. سؤال اصلي اين كتاب عبارت است از اينكه: انقلاب اسلامي تا چه ميزان حاصل بحران هويت و تا چه اندازه در هويت سازي موفق بوده است؟
تفاوت این کتاب نسبت به پژوهش حاضر در این است که به بررسی تحلیل متنی گفتمان های ديني طي دهه هاي 1340و1350 نپرداخته و علل ظهور وگسترش آن مورد واكاوي قرار نگرفته است و بیشتر به فرایند هویت سازی در ایران مابین سال های 1320 تا 1384 پرداخته است.
2- ايران بين دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامي، يوراند آبراهاميان ، ترجمه: کاظم فیروزمند، حسن شمس آوری، محسن شانه چی، تهران: نشر مركز، 1377.
كتاب حاضر به سه بخش تقسيم مي شود: در بخش اول كتاب نويسنده به زمينه هاي تاريخي براي درك ايران نو، بررسي قرن نوزدهم ميلادي، انقلاب مشروطه و حكومت رضاشاه پرداخته است و در بخش دوم مباني اجتماعي– سياسي در دوران بين سقوط استبداد رضاشاه در شهريور1320 و ظهور استبداد محمدرضاشاه در شهريور 1332 را مورد بررسي قرار مي دهد. آبراهامیان در کتاب خود ضمن تشریح سیر تحولات اجتماعي– سياسي ايران بين انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامي، فرایند ظهور مخالفان شاه، همچون احزاب سياسي (1332-1356)، روحانيت مخالف (1342-1357) و سازمان هاي چريكي (1341-1356) را نيز تحليل مي كند.
در اين بخش از كتاب به صورت مختصر گروه ها و طيف هاي مختلف ميان روحانيت در فرايند انقلاب اسلامي ايران معرفي شده است که به سه دسته علمای غيرسياسي به زعامت آيت الله خويي، مرعشي نجفي و آيت الله احمد خوانساري، روحانيت مخالف ميانه رو به نمايندگي آيت الله محمدرضا گلپايگاني، آيت الله محمدهادي ميلاني، آيت الله كاظم شريعتمداري و روحانيون مبارز تقسيم بندی شده است.
تفاوت اين كتاب با پژوهش حاضر در اين است كه نويسنده به تحولات اجتماعي– سياسي ايران بين دو انقلاب اكتفا نموده و به تحليل گفتماني علل ظهور و بروز گفتمان هاي دهه 40 و50 نپرداخته است.
3- مذهب، سياست در تاريخ ايران معاصر، شاهرخ اخوي، تهران: مرکز بازاندیشی اسلام و ایران ،1381.
نويسنده در اين كتاب به معرفي گروه ها و طيف هاي مختلف سياسي در ميان روحانيون پس از سال 40 پرداخته است و طيف هاي مختلف موجود ميان روحانيت پس از فوت آيت الله بروجردي را به شرح ذیل معرفي مي نمايد:
1) روحانيت راديكال: به رهبري امام خميني ،آيت الله محلاتي شيرازي و آيت الله صادق روحاني.
2) روحانيت اصلاح طلب اجتماعي: اين گروه كمتر به حوزه امور سياسي وارد مي شدند و تمركز فعاليت آنها متوجه مشكلات اجتماعي و آموزش نهاد روحانيت بوده است. اين گروه توسط آيت الله مطهري هدايت مي شد و سيد محمد بهشتي، ابراهيم آيتي، حسين مزيني و شبستري در اين دسته جاي دارند.
3) روحانيت محافظه كار: شامل آيت الله شريعت مداري، آيت الله ميلاني
4)روحانيت درباري: شامل روحانيوني كه با دربار همكاري مي كردند، مانند: ائمه جمعه تهران، علامه وحيدي، محمدتقي قمي.
تفاوت اين كتاب نسبت به پژوهش حاضر از يك سو عدم استفاده از تحليل گفتماني و از سويي ديگر نپرداختن به ساير گفتمان ها در ذيل گفتمان ديني همچون گفتمان التقاطي و اسلام ليبرال است.
4- جريان شناسی سیاسی ایران معاصر، آیت الله مظفری(قنبری)، پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قم: زمزم هدایت، 1358.
نویسنده در این کتاب به شرح توضیحاتی در خصوص جریانات سیاسی و ارائه کارکردهای هر یک از جریان های فکري- سیاسی پرداخته است. وی مراد از جریان سیاسی را یک حرکت سیاسی پویا و زنده دانسته است که از يك طرف با برخورداری از ایدئولوژی مشخص و گرایش فکری- درونی به مدد رهبران خود، بر اقشار مختلف جامعه تاثیر می گذارد و از طرفي ديگر جبهه، جناح، حزب، سازمان یا نهاد و گروه ویژه خود را بنیان می نهد. همچنين هدف نهایی جریان های سیاسی را کسب قدرت و استقرار نظام سیاسی موردنظر دانسته که آن را از طریق راهبردها و راه کارهای مختلفی پی می گیرد.
نویسنده در ادامه ضمن ارائه توضیحات مختصری از تعریف مفاهیم، به گونه شناسی جریان های فکری–سیاسی پرداخته و هر یک از آنها را مورد واکاوی قرار می دهد که شامل جریان اسلامی، سلطنت طلبي، مارکسیستی، ملی گرای لیبرال، التقاطی و جریان روشنفکری می باشد.
با وجود توضیحات یاد شده، آن چه مسلم است فقدان معرفی شفاف از جریان های موجود در جامعه ایران دهه 40 و 50 و چرایی ظهور هر یک از آن ها در چارچوب یک گفتمان است.
5 پايان نامه: مطالعه توصيفي گفتمان هاي روحانيت در فرايند انقلاب اسلامي ايران، پژوهشگر: مهدي حيدري خراجي، پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي، زمستان 1386.
در اين پايان نامه، پژوهشگر در بخش اول به بحث پيرامون كليات تحقيق و مباحث نظري مي پردازد و ضمن اشاره به مطالعاتي كه در رابطه با انديشه فقهي و سياسي روحانيت صورت گرفته، به تحليل مؤلفه هاي گفتمان از ديدگاه نظريه پردازان آن همچون فوكو، ميشل پشتو، مك دانل، روبرت وسنوو تئون ون دايك پرداخته و در ادامه مؤلفه هاي مد نظر در اين پژوهش جهت بازشناسي گفتمان روحانيت را بيان مي كند. در بخش دوم، پژوهشگر به بازشناسي پسيني گفتمان روحانيت در فرايند انقلاب سلامي ايران پرداخته و گفتمان اسلام را به چهار دسته گفتمان اسلام تطبيق گرا، مسالمت گرا، اصلاح گرا و بالاخره گفتمان اسلام تحول خواه (اسلام انقلابي) تقسيم مي نمايد و سوالاتي كه پژوهشگر در پایان نامه خود مطرح مي كند عبارت اند از:1-گفتمان هایی كه طيّ فرايند انقلاب ايران توسط روحانيون توليد شده است در چند دسته جاي مي گيرد؟ 2-گفتمان هاي روحانيت در فرايند انقلاب از چه مؤلفه ها و ويژگي هایي برخوردار بودند؟
هر چند در این پایان نامه پژوهشگر ضمن توصیف گفتمان های شکل گرفته توسط روحانيت، به تقسيم بندي طيف هاي مختلف روحانيت در باب گفتمان اشاره نموده است‏‏ اما، ساير گفتمان هاي قابل بررسي در پژوهش حاضر و علل و عوامل شكل گيري آن را مورد تحليل قرار نداده است. همچنين در بحث چارچوب نظري نيز اشاره اي به نظريات گفتماني لاكلاو و موفه نشده است.
6- پايان نامه: بررسي ريشه هاي گفتمان علماي نوانديش در عصر انقلاب اسلامي، پژوهشگر: علي النقي عابدي، پژوهشكده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي شهريور ماه 1387.
در اين پايان نامه، پژوهشگر پس از بررسي ادبيات جريان نوانديشي ديني درايران معاصر، به چارچوب نظري تحقيق پرداخته است و پس از بيان كليات تحقيق مربوط به ادبيات نظري كلاسيك در مورد فرهنگ، به عنوان امري ملموس و عيني، تلاش نموده تا بحران اخلاقي به وجود آمده در عصر انقلاب را با بررسي سير تاريخي ورود انديشه هاي غربي به ايران و تقابل اين انديشه ها با رمزگان ديني– فرهنگي جامعه ايران نشان دهد و سپس به شرايط ظهور و بروز اين گفتمان در عصر انقلاب پرداخته است. از اين رو، پژوهشگر با پايبندي به الزامات روش نمونه پژوهشي و نيز بهره گيري از تئوري هاي وسنو و كالينز در باب شرايط توليد ايده به سراغ شرايط اجتماعي– سياسي و اقتصادي ايران دهه هاي منتهي به انقلاب سال 1357 ايران رفته است. بر اساس يافته هاي اين پژوهش، تغيير در شرايط محيطي مانند شكل گيري دولت مدرن، مدرنزاسيون، ظهور طبقات جديد، تضعيف روحانيت سنتي، پيدايش موقعيت ها و زمينه هاي نهادي مانند دانشگاه ها و مراكز فرهنگي و ... و نيز وجود گروه هاي مختلف فكري و به عبارتي پلورالیسم گفتماني در توليد، انتخاب و نهادينه شدن گفتمان علماي نوانديش نقش موثري داشته اند.
هدف اصلي در اين پايان نامه بررسي گفتمان هاي علماي نوانديش در اوايل دهه هاي 40 تا اواخر دهه ي 50 بوده است كه سوالات اصلي آن عبارتند از: كدام شرايط تاريخي (سياسي، اجتماعي و اقتصادي) زمينه ساز شكل گيري گفتمان اسلام علماي نوانديش در ايران عصر انقلاب بوده است؟ چه عواملي، منابع و فضاي اجتماعي لازم را براي رشد گفتمان اسلام علماي نوانديش در ايران عصر انقلاب اسلامي فراهم آورده است؟
اگر چه نويسنده در پژوهش حاضر به گروه هاي فكري مختلف از جمله گفتمان ماركسيستي، گفتمان ملي گرا، سازمان هاي چريكي خلق، گفتمان روشنفكران مذهبي غير روحاني (گفتمان هاي رقيب) و توليد گفتمان علماي نوانديش پرداخته ولي تنها انديشه هاي نظريه پردان و متفكران آن را در قالب گفتمان مورد بررسی قرار داده و به علل ظهور وگسترش اين گفتمان ها اشاره ایی نكرده است. محقق تلاش نموده است بر خلاف پژوهش حاضر گفتمان مذكور را در چارچوب نظریه لاكلا و موفه مورد تبيين قرار دهد.
7- پايان نامه: سير انديشه روشنفكري در ايران (1320-1357)، مريم شيپيري، دانشگاه تهران؛ ایران، مهرماه 1381.
هدف از نوشتن پايان نامه مذكور، بررسي علل شكست و به حاشيه رانده شدن روشنفكران ايران در دوران حكومت محمدرضا پهلوي است كه بر سير سه انديشه رايج اين دوره يعني انديشه چپ، انديشه ملي و انديشه اسلامي متمركز شده است.
پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به سوالات ذیل می باشد:
1- علل سرخوردگی و ناکارآمدی روشنفکران چیست ؟
2- عدم انسجام درونی، وحدت فکری و ناهماهنگی روشنفکران در ناکارآمدی آنان چه تاثیری داشته است؟
3- آیا علل حاشیه نشینی روشنفکران، سیاسی بودن آنهاست؟
4- گرایش روشنفکران به اندیشه چپ در این ناکامی چه تاثیری داشته است؟
پژوهشگر ضمن بررسی سیر اندیشه های روشنفکری غرب و تاثیر آن بر روی روشنفکری ایرانی، سیر اندیشه ی روشنفکری طی سال های 1320-1332،1332-1342- 1342-1357 را مورد ارزشیابی قرار می دهد و نقش روشنفکران مذهبی را در انقلاب اسلامی بررسی می کند از این رو به کارکرد روشنفکران ملی– مذهبی و نقش و نفوذی که در بین جوانان در جریان روشنفکری داشته اند پرداخته شده است.
8- class,politics and Ideoligy in Iranian revolution Intvoduetoin theories of Revoluthion, Mansoor moade,(1993). (new yoyk:clumbia univer sity press.
معدل در کتاب خود تحت عنوان طبقه، سیاست، ایدئولوژی در انقلاب اسلامی روایت ویژه یی از انقلاب ارائه می دهد. که در آن بر عنصر ایدئولوژی به عنوان محور تشکیل دهنده انقلاب تاکید شده است. وی با رویکردی جامعه شناختی و با اتکا به تبیین های ساختاری- علی به مساله علل، عوامل و چگونگی ایجاد بحران انقلاب در ایران می پردازد. نویسنده با طرح این سؤال که اگر ایران پیش از انقلاب اسلامی اصولا درگیر بحران اقتصادی یا سیاسی عمده ای نبوده است، چرا و چگونه انقلاب ایران رخ داده است؟ لذا با طرح این سؤال فرضیه خود را مطرح می نماید و با اشاره به این مطلب که گرچه مشکلات اقتصادی و نارضایتی های اجتماعی در جامعه ایران بیش از انقلاب وجود داشت ولی هیچ کدام از آنها پیدایش بحران انقلاب اواخر دهه ي 1350 را توجیه نمی کند بلکه بحران انقلابی هنگامی رخ داد که در اواخر دهه ي 1350 گروه های ناراضی در قالب گفتمان انقلابی شیعی تبدیل به گفتمان مسلّط شدند.
آنچه که بیشتر مد نظر ماست و معدل نیز در بخش اول کتاب خود به آن اشاره می کند: ارائه نظریه های مختلف در باب انقلاب، به بررسی علل شکست گفتمان های مخالف سلطنت (مارکسیسم و لیبرالیسم ملی گرا) و ظهور گفتمان جدیدی به نام گفتمان انقلاب شیعی می پردازد. نویسنده معتقد است که کودتای 1952به عمر گفتمان ملی گرا- لیبرال پایان داد و با توجه به ضعف گفتمان مارکسیستی، یک دوره خلا گفتمانی (مخالف) در ایران آغاز شد، زیرا گفتمانِ مخالف در آن دوره بر مفاهیمی چون ملی گرایی، سکولاریزم و اتخاذ شیوه های غربی زندگی تاکید می کرد که این مفاهیم به نحوی در ایدئولوژی دوات شاه تبلیغ می شدند. که این خلأ ، با اعمال سیاست های شاه باعث گردید تا ایدئولوژی جدیدی به نام گفتمان انقلابی شیعی به عنوان گفتمان مسلط سر برآورد.
تفاوت این کتاب نسبت به پژوهش حاضر این است که نویسنده با رویکردی جامعه شناختی و با روشی ساختاری به تبیین علل وقوع انقلاب می پردازد. اما پژوهش حاضر می کوشد با رویکردی تبینی، با روش تحلیل گفتمانی علل ظهور و گسترش گفتمان های دینی دهه ي 40 و50 را مورد واکاوی قرار دهد.
9-Revoluthom in Iran: the Roots g Turmo, Mehran kamrava, london and Neyrk:Routlege,1998.
كامروا در کتاب خود تحت عنوان انقلاب ایران ریشه های آشوب از سویی با نگرش سیاسی، تحولات مربوط به دولت پهلوی به ویژه طی دهه ي 1970را كه در اثر فشار مورد بحث قرار می دهد. تحولاتی و از سوی دیگر وی با نگرش جامعه شناختی، تحولات اجتماعی جامعه ي ایران قبل از انقلاب و بالاخص شکل گیری گروه های مخالف، طبقات اجتماعی حامی آن ها را ... مورد بررسی قرارمی دهد. وي در بحث چارچوب نظري از يك چارچوب تلفيقي بهره مي جويد. در نظر او، ارزيابي علل انقلابي نيازمند يك رهيافت بين رشته اي است و به لحاظ روش شناسي با اتكا به تبيين هاي ساختاري علي به علل وقوع انقلاب مي پردازد.
نويسنده ضمن پرداختن ريشه هاي تاريخي انقلاب، در فصول اول تا چهارم به شكل گيري دولت پهلوي، اصلاحات محمد رضاشاه ، شكل گيري حزب رستاخيز، كابينه هاي مختلف، مخالفان رژيم و ... مي پردازد و سرانجام به اين نتيجه مي رسد كه وقوع انقلاب اسلامي ايران به دليل تحولات دروني ناشي از نوسازي و اصلاحات شاه و نيز فشارهاي بين المللي اجتناب ناپذير بود.
7- محدوده زماني و مكاني پژوهش:
این پژوهش در نظر دارد تا علل بروز و ظهور گفتمان های مبارزدینی دهه های 40 و 50 در ایران را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
8- اهداف پژوهش:
هدف بنیادین در این پژوهش شناخت ریشه ها و پیدایش علل ظهور و گسترش گفتمان های مبارز دینی دهه ي 40 و50 وشناخت هر یک از گفتمان ها در دهه های یاد شده می باشد. آسیب شناسی ساختار سیاسی و اجتماعی وضع موجود و ناکارآمدی گفتمان های دیگر، موجب ظهور و گسترش گفتمان های دینی و رفتارهای متناسب با آن گردید. همچنین با تحلیل علمی کنش های سیاسی نهادهای مذهبی و حتی کارکردهای سیاسی و حکومتی در سطح کلان بیان می شود و نیز چگونگی استقرار نظام خاص ترکیبی با رویکرد دینی از نوع جمهوری اسلامی کاملا متأثر از تحول گفتمانی و در چارچوب عناصر و ساز وکارهای گفتمان دینی بررسی می گردد.
9- ماهیت تحقیق:
از نظر ماهیت این تحقیق از نوع بنیادی و توسعه ای است.
10- فنون و رويكردهاي جمع آوري اطلاعات:
روش پژوهش حاضر تحليل گفتمانی وتاريخي- تلفيقي است و در تدوين اين اثر از منابع كتابخانه اي و اسناد استفاده خواهد شد، به علاوه اينكه ، در كنار اين منابع از منابع مجازي معتبر نيز در صورت نیاز بهره گیری خواهد شد.
11- تعریف برخی از مفاهیم:
گفتمان[1]:
به طور خلاصه بايد گفت گفتمان نظام معنايي بزرگتر از زبان است . گفتمان مشتمل بر عناصر زبانشناختي و فرا زبان شناختي است. عناصر غير زبانشناختي عبارتند از حرکات، پديده ها، ساختارها و ... معنادار. در تلقي گفتماني از روابط اجتماعي هر چيزي واجد معنا و داراي قابليت تفسير شدن مي باشد. گفتمان نوعی ارتباط یا مفاهمه زبانی است که شکل آن توسط اهداف اجتماعی آن تعیین می شود.
تحلیل گفتمانی[2] :
تحلیل گفتمانی در زبان فارسی به سخن کاوی، تحلیل کلام و تحلیل گفتار نیز ترجمه شده است. تعاریف بسیاری از تحلیل گفتمان شده است، اما در مجموع می توان آن را چنین تعریف کرد:
تحلیل گفتمان چگونگی تبلور و شکل گیری معنا و پیام واحدهای زبانی را در ارتباط با عوامل درون زبانی(زمینه متن، واحدهای زبانی، محیط بلافصل زبانی مربوطه و نیز کل نظام زبانی) و عوامل برون زبانی (زمینه های اجتماعی، فرهنگی و موقعیتی) بررسی می کند . (لطفي پور ساعدي،1372: 10).
هژموني:
در معناي لغوي، به معناي رهبري، اقتدار يا نفوذ است.
نوسازي:
نوسازی یک فرایند مرحله به مرحله، تغییری تدریجی و تکاملی است که از مرحله ابتدایی، ساده و سنتی آغاز و به مرحله پیچیده، مدرن با ساختاری متمایز و افتراق یافته به پایان می رسد. از منظر جامعه شناختی، نوسازی معمولاً به ابعادی چون تفکیک و تمایز اجتماعی نقش ها و دگرگونی در کنش ها و غالب شدن کنش های عقلانی و منطقی در بین افراد جامعه توجه دارد.
نوسازي و توسعه خطي:
اين نظريه در دهه ي 1950به عنوان مدل و الگوي غالب در باب توسعه كشورها، به ويژه جهان سوم مطرح شد، كه عبارتند از فرايندي يگانه، مترقي، تك خطي، يك سويه، مرحله بندي شده و برگشت ناپذير كه به سوي الگوي مطلوب (ايلات متحده آمريكا) در حركت است.
مدرنیزاسيون:
مدرنزاسیون یک فرایند اجتماعی است که بر عواملی همچون دنیوی شدن، فرد گرایی، دستاوردهای اکتسابی به جای مزایای انتسابی، آینده نگری و تفکیک ساختاری متمرکز است.
گفتمان دینی:
هر گفتمان بر آمده از شخصیت یا گروهی است که نه تنها گرایش به اسلام دارد، بلکه خاستگاه و جوهره و جهان بینی اش اسلامی است كه می خواهد این جهان بینی را در مسائل مختلف مطرح و در زندگی عمومی و زندگی روزانه اجرایی کند. گفتمان دینی عموماً نگاهی معرفتی، متغیر و نسبی به علم دارد و حقیقت را حقیقتی محدود و قابل بازنگری و تفسیر، با توجه به تغییر زمان و مکان می داند.
التقاطي:
به فرد يا گروهي گفته مي شود كه از نظر مكتب يا ايدئولوژي به تركيب يا تلفيقي از مكاتب و انديشه هاي مختلف معتقد است. يعني از هر مكتبي بخشي را كه مورد پسند اوست، گرفته و با مكتب ديگري مخلوط كرده و يك مجموعه نامتجانس به وجود مي آورد.
گفتمان اسلام التقاطي:
التقاطیون بیشتر در پی آن بودند که مارکسیسم یا ملی گرایی را با اسلام بیامیزند. اما امروزه صاحبان جریان التقاطی عمدتاً می کوشند از عناصر لیبرالیزم برای التقاط با اسلام بهره برند و از اصلاح دین، قرائت های مختلف، سکولاریزم و پلورالیزم دینی سخن می گویند.
اسلام ليبرالي:
کوشش نهضت آزادی و ملی – مذهبی ها برای تلفیق اسلام با علم جدید و پای فشاری بر مفاهیم آزادی و دموکراسی.
اسلام سیاسی:
قرائتی است که معتقد است اسلام پاسخگوی همه مسائل اجتماعی، سیاسی جامعه است.
12- سازماندهي پژوهش:
پژوهش حاضر در هفت فصل تنظیم گردیده است. فصل اول به کلیات اختصاص دارد که طرح کلی پایان نامه را تشکیل می دهد. به ویژه آنکه مشخص می سازد که پژوهشگر به دنبال چیست؟ بنابراین در این فصل، طرح مسأله، سؤال اصلی پژوهش، سؤالات فرعی، پیشینه و ادبیات موضوع، محدوده زمانی و مکانی پژوهش، فرضیه اصلی، فرضیات فرعی، اهداف پژوهش، روش و ماهیت تحقیق، چارچوب نظری، متون و جمع آوری اطلاعات، رهیافت و تعریف برخی از مفاهیم به اختصار توضیح داده شده است.
فصل دوم شامل مبانی نظری و روش شناسی است که ضمن تعریف اجمالی در باب نظریه گفتمان و شناسایی برخی از صاحب نظران آن بویژه فوکو، پشتو، فرکلاف، در چارچوب نظری و روش انتخابی برای تحلیل و بررسی موضوع ،نظریه گفتمانی لاکلا و موفه در قالب یک دسته بندی منسجم و کاربردی نسبت به آثار موجود در این زمینه مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
فصل سوم به فضای گفتمانی دهه های 20 و30 اشاره دارد که پس از سقوط حکومت رضاشاه، جامعه ي ایران شاهد ظهور و رقابت و منازعه بین گفتمان های مختلف در دهه های فوق بوده است که با رویکردی گفتمانی و در چارچوب نظریه لاکلا و موفه مورد واکاوی قرار می گیرد.
فصل چهارم به شکست و ناکارآمدی گفتمان های مبارز غیردینی اشاره دارد، که به بررسی تحولات تاریخی این دوره و علل شکست و ناکارآمدی گفتمان های مبارز غیر دینی از جمله مارکسیسم و ملی گرا مورد بررسی قرار می گیرد.
در فصل پنجم توضیحاتی در رابطه با گفتمان مدرنیستی پهلوی دوم داده خواهد شد. در این فصل به دنبال پاسخ گویی به این سؤال هستیم که چرا گفتمان مدرنیزم پهلوی نتوانست در دهه های 40 و 50 هژمونی خود را تثبیت نماید.
فصل ششم که مبحث اصلی ما را تشکیل می دهد، کنکاش و جستجو در پاسخ به علل ظهور و گسترش گفتمان های دینی دهه های 40 و50 در ایران می باشد.
فصل هفتم چگونگی هژمون شدن گفتمان اسلام سیاسی به عنوان گفتمان مسلط مورد واکاوی قرار می گیرد .
و در نهایت نتیجه گیری، پیوست ها و کتابنامه پژوهش بیان خواهد شد.
[1] .Discours
[2]. Discourse Analysis


دریافت فایل
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید




گسترش گفتمان‌های مبارز دینی


دهه‌40 و50 در ایران


دانلودپایان نامه


word


مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه