دانلود رایگان


تحلیل گفتمان جشنواره کن و اسکار با مطالعه موردی - دانلود رایگان



دانلود رایگان در این فصل کلیاتی که پیش از انجام تحقیق به عنوان زمینه ای برای آغاز کار صورت گرفته، آورده می­شود که شامل بیان مسأله، اهمیت موضوع تحقیق و دلایل انتخاب آن، ه

دانلود رایگان
تحلیل گفتمان جشنواره کن و اسکار با مطالعه موردی فیلم طعم گیلاس و جدایی نادر از سیمین 92فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : مقدمه و کلیات پژوهش
فصل دوم: مطالعات فیلم و جشنواره­ها
۲-2 گفتمان جشنواره­ها39
فصل سوم: مبانی نظری و روش تحقیق
فصل چهارم: مبانی نظری، تجزیه و تحلیل
فصل پنجم: نتیجه­گیری و پیشنهادات
چکیده:
سینما به عنوان هنر هفتم، بخشی از نظام ارتباطات محسوب می شود که همواره بر تولید و تحلیل معانی، نشانه ها و نمادهای هنری و فرهنگی دلالت می کند.سینمای غالب جهان به صورت کلی تحت تأثیر دو جریان قرار دارد: اروپا و آمریکا. نمود بارز تقابل این دو جریان مهم را می توان از منظر تقابل جشنوارۀ فیلم کن نمایندۀ سینما به مثابه هنر و اسکار نمایندۀ سینما به مثابه صنعت/ تجارت بررسی کرد. گفتمان سینمایی" واقعیت" را بازتولید می کند. به دلیل اینکه این گفتمان ها همزمان هم محصول واقعیت هستند، هم سازنده ی آن، ایدئولوژی را هم بازتاب می دهند، و هم آن را تقویت می کنند، و از این نظر بازتابنده ی مناسبات قدرت هستند.هدف اصلی: شناخت مؤلفه های هنری و فرهنگی مؤثر در موفقیت فیلمهای ایرانی در جشنواره های معتبر جهانی از جمله کن و اسکار می باشد، تا از این طریق گفتمان جشنواره­های کن و اسکار بررسی شود. برای نیل به این هدف، از تلفیق دو رو یکرد نشانه­شناسی و تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. در این پژوهش در سطح نشانه­شناسی که برای دست­یابی به وجوه هنری و زیباشناختی فیلم­ها بکار گرفته شده، از الگوی رمزگان بارت کمک گرفته شده است. همچنین برای وجوه گفتمانی، تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک که نشان می دهد چگونه ایدئولوژی­ها، متون و گفتار روزانۀ ما را تحت تأثیر قرار می­دهد، ارائه گردیده است. در هر دو روش هدف نهایی دست یابی به دلالت های سازنده معانی هستند همان دلالت هایی که در ایجاد یک گفتمان جهانی توسط یک فیلم نقش دارند. در نهایت با توجه به یافته­های تحلیل فیلم طعم گیلاس عباس کیارستمی به عنوان برگزیدۀ جشنوارۀ کن و فیلم جدایی نادر از سیمین به عنوان برگزیدۀ جشنوارۀ اسکار، به تحلیل گفتمان غالب بر جشنواره­های بزرگ جهان پرداخته شده است. در نتیجه مشخص شد جشنوارۀ کن به وجوه زیبایی شناختی توجه می کند و به مؤلفه­های سینمایی توجه کمتری دارد در مقابل جشنواره اسکار به مؤلفه­های سینمایی توجه دارد. همچنین هر دو جشنواره دارای گفتمان سیاسی نیز هستند ولی این در مورد جشنواره اسکار نمود ظاهری بیشتری دارد.
گفتمان سینمایی، تحلیل گفتمان انتقادی، مطالعات سینمایی، رمزگان بارت، فیلم، اسکار، کن
1-1 مقدمه
1-2 بيان مساله تحقيق :
سینما به عنوان هنر هفتم، بخشی از نظام ارتباطات محسوب می شود که همواره بر تولید و تحلیل معانی، نشانه[3] ها و نمادهای هنری و فرهنگی دلالت می کند. هنرمندکسی است که بادركصحيحمؤلفه های یادشده و شناخت ساختارهای انتقال معانی در بازتولید رفتارهای معطوف بر هنر کوشش نماید. از سوی دیگر سینما امروزه از نمونه ابزارهای مهم و کارساز در تولید معانی، قادر است به سهولت میراث فرهنگی یک ملت (اعم از تاریخ، دین و ارزشهای اجتماعی) را به مخاطبان خارجی معرفی کند. پس داشتن سینمایی قوی و جذاب برای یک کشور، به معنای برخورداری از قدرت انتقال معانی و اثربخشی بر افکار عمومی در سطح بین المللی است. سینمای غالب جهان به صورت کلی تحت تأثیر دو جریان قرار دارد: اروپا و آمریکا. نمود بارز تقابل این دو جریان مهم را می توان از منظر تقابل جشنوارۀ فیلم کن و اسکار بررسی کرد. اما سؤال این است که "مؤلفه های هنری و فرهنگی که یک فیلمرا به قابلیتی می رساند تا مخاطبین جهانی داشته باشد، و در جشنواره های معتبر جایزه کسب نماید، کدامند؟ و چه رابطه معناداری بین مؤلفه های یاد شده با هم و با گفتمان غالب بر جشنواره های جهان وجود دارد؟" دغدغه محقق دستیابی به مؤلفه های یادشده در چارچوب روش علمی تحقیق است. در این راستا، محقق بر آن است تا فیلم "جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی را به عنوان اولین فیلم ایرانی دریافت کننده جایزه اسکار و دیگر جوایز بین المللی، و فیلم "طعم گیلاس" عباس کیارستمی را به عنوان تنها فیلم ایرانی دریافت کننده نخل طلای کن، از حیث یک کار هنری و فرهنگی مورد مطالعه موردی قرار داده و مؤلفه های هنری غیر تکنیکی آن فیلمها که باعث شد تا مخاطبین بین المللی پیدا کنند و قابلیت دریافت جوایز معتبر جهانی را به دست بیاورد، مورد پژوهش قرار دهد؛ مؤلفه هایی که به نظر محقق شناسایی، چگونگی کاربست و تبیین حضورآنها در فیملهای کارگردانان موفق، می تواند برای ساخت فیلمهای موفق در آینده مؤثر باشد. سؤال دیگری که در اینجا مجال پاسخ خواهد یافت این است که، عباس کیارستمی و اصغر فرهادی به عنوان هنرمند چگونه این نشانه ها و نمادهای فرهنگی و هنری را در ساختار تولید معنا[4] در آثار خود به کار بسته اند؟ و چه نوع نشانه هایی را برای برقراری ارتباط با مخاطبین خود بکار گرفته اند؟"
1-3 سوالات و فرضيه هاي تحقيق ( بیان روابط بین متغیرهای مورد مطالعه) :
الف- سؤال اصلی:
1-4 اهمیت موضوع تحقیق و دلایل انتخاب آن:
1-5 هدف­هاي تحقیق:
1-6 مفاهیم بنیادین
تصویر:[10] کوچک ترین واحد معنا در یک متن فیلمیک است به این دلیل که تنها از یک نما تشکیل شده است. تصویر بسته به نوع نما، با مجموعه ای از خوانش ها تناسب پیدا می کند. حجم و اندازه ی اشیای درون نما نخستین خوانش مبتنی بر دلالت آشکار را به دست می دهد؛ افزون بر این، زوایه ی دوربین معنا و یا خوانش ارجح را در سطح دلالت آشکار شکل می دهد (هیوارد،55:1386).
نشانه: زبان دستگاهی است از نشانه ها که بیانگر افکارند و از این رو با خط، الفبای کر و لالها، آیین های نمادین، شیویه های ادای ادب و احترام، علائم نظامی و غیره سنجش پذیر است. هرچند فقط زبان مهمترین این دستگاهها است.
نشانه شناسی: زبان شناس سوئیسی فردنیان دو سوسور از نخستین زبان شناسانی است که بر اهمیت دانشی به نام نشانه شناسی تاکید کرد. نشانه از نظر سوسور رابطه ی ذهنی و انتزاعی میان تصور صوتی و مفهوم آن صورت است وی تصور صوتی را دال [11] و مفهوم حاصل از آن را مدلول می نامد و نشانه زبانی یعنی رابطه ذهنی میان دال و مدلول را در زبان اختیاری می خواند (صفوی،26:1383).
[12]، با یکدیگر معنا پیدا می کند. یعنی معنایشان را از تمایزی که نسبت به هم دارند می یابند و نه از ذات و جوهر خویش(کریستال، 1989: 47). بنابراین آن گروه از زبان شناسان که ادبیات را از دیدگاه ساخت گرایی بررسی کرده اند توجه خود را صرفا به صورت یا ساختار صوری نشانه های زبانی معطوف داشته اند (قادری، 1371: 2). اگرچه زبان شناسی سنتی فقط به نشانه (کلمه) پرداخته اما امکان بررسی و تحقیق در مورد بسیاری از نشانه های دیگر مانند نشانه های بیانی، گفتمانی، تصویری، موسیقیایی و معماری وجود دارد (شعیری،25:1381). به عقیده اکو[13] نشانه شناسی با هر چیزی که بتواند همچون نشانه به نظر آید سروکار دارد، نشانه ها تمامی آن چیزهایی هستند که بتوانند به جای چیزی دیگر دلالت معنایی یابند. وجود این چیزها دیگر ضروری نیست. یعنی نباید لزوما در جایی و لحظه ای که نشانه آنجا و آن زمان است وجود داشته باشد (احمدی،14:1380). آنچه امروز در نشانه شناسی بیشتر مد نظر است همین دیدگاه پساساختگرایانه به نشانه می باشد تا از نظر آن به معنا و سیالیت[14] معنا دست یافت.
معنا: برای این که زبان نقش ارتباطی خود را ایفا کند. گفته ها باید معنا یا پیامی را انتقال دهند هزاران سال این مساله مساله اصلی فلسفه قلمداد می شد، نتایج پژوهش در باب معناشناسی حاصل کار دانشمندان مختلفی بوده است از افلاطون[15] و ارسطو[16] در یونان باستان گرفته تا راسل[17] در قرن بیستم(درزی،283:1380). اغلب پژوهش ها در قلمرو معنا شناسی درباره معنای واژه ها و جملات زبان بوده است که در آن صورت واژگان مخزن اصلی معنا در دستور می شوند که در تعبیر جملات بکار می روند (همان:282). اما در رویکرد جدید به معنا سعی گردیده است تا آن معنا که سیال و متغیر بوده است بررسی گردد. در واقع نشانه با قرار گرفتن در نظامی فرایندی به تولید معنا می پردازد. معنایی که منجمد و ایستا نیست. زیرا فرایندی که نشانه معناها در آن قرار می گیرند، پویا و پایان ناپذیر است (شعیری، 1385: 12).
دلالت آشکار/ ضمنی: در اصطلاح اصلی در نشانه شناسی رولن بارت به پیروی از کار فردینان دوسوسور درباره ی دلالت، این دو اصطلاح را بر ساخت تا توضیح بیشتر می دهد از اینکه نشانه ها در بطن هر فرهنگی چگونه کار می کنند. بارت دو رده ی دلالتگری را در قالب دو اصطلاح بیان می­کرد. بدین ترتیب نخستین رده دلالتگری، دلالت آشکار است دومین رده آن دلالت ضمنی. این دو پس سومین رده را ایجاد می کننند، که عبارت است از اسطوره. دلالت آشکار به معنای رابطه ی لفظ به لفظ بین نشانه و مصداق است. بدین ترتیب[عدد] سه دلالت آشکار دارد به شی که مورد اشاره ی، بوده است. در سینما رده­ی نخستین معنا به چیزی ارجاع دارد که روی پرده است، یعنی همان تولید (یا باز تولید) مکانیکی یک تصویر: به عنوان مثال سه نفر در یک قاب[18] (یک نمای سه نفره). دو مرد و یک زن. دومین مرد روی معنا، یعنی دلالت ضمنی، ارزش هایی را اضافه می کند که از لحاظ فرهنگی رابطه ای فرعی با نخستین رده معنا دارند و در همین دومین رده­ی دلالتگری است که ما می توانیم نحوه ی عمل نشانه به عنوان [عنصری] اسطوره ساز را ببنیم. به عبارت دیگر، آنها در نقش عاملی برای تجسم بخشیدن به مفاهیم انتزاعی یا مفاهیمی که به فهم در آوردن نشانه دشوار است، ظاهر می شوند- آنها فرهنگی را قابل درک می سازند که افراد یا جماعات را در دل خود جای داده است. در عین حال در بطن این قرارداد فرهنگی می توان دید که چگونه ، سومین ردۀ دلالتگری یعنی اسطوره ساخته شده و به درون ایدئولوژی تزریق می شود. اسطوره ای که می گوید روابط مثلثی محکومه به شکست هستند و باعث فروپاشی نظم می شوند (هیوارد،1386 :80).
بافت:[19] بافت معمولا در حوزه ای مطرح می شود که از پیش معلوم است و متون دیگر متاثر از آن هستند. اما این درست نیست، همانطور که جاناتان کالر می گوید: بافت عاملی معین نیست بلکه پدیداری است بافت ها به اندازه ی رویدادها نیازمند شرح و توضیح اند. این رویدادها هستند که معنی یک بافت را تعیین می کنند. به عبارتی دیگر، بافت خود نوعی متن است و بنابراین از نشانه هایی متشکل شده که باید تفیسر شوند (بال، 1381: 289).
رمزگان[20]، قواعد: 1- در آثار رولن بارت به معنای الگو یا مدلی از اطلاعات فرهنگی یا زبان شناختی که یک روایت از بافته شدن و به هم تنیدن آنها شکل می گیرد. بدین ترتیب یک روایت ترکیب یا تار و پودی خواهد بود از رمزگان ها؛ و یک واحد منفرد در درون یک روایت می تواند بر حسب یک یا چند کد (نشانگان هرمنویک، ارجاعی، معنایی، نهادین) معنی دار شود. 2- جزیی از آن ساختار عمقی زبان که سازنده ی کنش ارتباط و مراوده است. مجموعه از رمزگان ها (نظامی از هنجارها، قوانین و پندارها) نزد فرستنده و گیرنده ی یک فرایند ارتباطی مشترک است و این مجموعه سازنده ی ساختار سطحی ارتباط است (هیوارد،1386 :455).
گفتمان[21]: گفتمان شیوه ای خاص برای سخن گفتن دربارۀ جهان و فهم آن (یا فهم یکی از وجوه آن)است. تحلیل گفتمان نه یک رویکرد واحد بلکه مجموعه ای از رویکردهای میان رشته ای است که می­توان از آن­ها در انواع گوناگون مطالعه ها و برای کندو کاو در قلمروهای مختلف اجتماعی استفاده کرد. در ضمن، هیچ اجماع روشنی دربارۀ چیستی گفتمان ها و نحوۀ عملکرد و نحوۀ تحلیل آن ها وجود ندارد. ( یورگنسن و فیلیپس،1391: 18)
تحلیل گفتمان:[22] تحلیل گفتمان را می توان واکنشی در مقابل زبان شناسی ساختگرا یا ساختاری دانست که به واحدهای سازنده و ساخت جملات توجه داشته اند و به تحلیل زبان و کاربرد آن نمی پرداختند. در واقع تحلیل گفتمان به سطح بزرگتری از جمله می پردازد (میلر، 1997: 135). تحلیل گفتمان ضرورتا تحلیل زبان به هنگام کاربرد آن است بدین ترتیب نمی توان آن را به توصیف صورتهای زبانی، مستقل از هدف و نقشی که این صورتها قرار است در مسائل انسانی ایفا کنند محدود کرد (براون و یون، 1983:1).
تحلیل گفتمان انتقادی (تگفا):[23]
گستره گفتمان:[27] گفتمان را در سطوح مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد، گاه کسانی چون فوکو یا هابرماس در وسیعترین معنا آن را بکار برده اند و یا برخی آن را در سطح یک روش با مختصاتی خاص که به تحلیل در عرصه علوم اجتماعی و سیاسی نظر دارد؛ بهرام پور دراین مورد می گوید : … میشل فوکو[28] معنای بسیار گسترده­ای برای گفتمان قائل است. او در دیرینه­شناسی[29] و تبارشناسی[30] علوم اجتماعی و انسانی از گفتمان به عنوان مجموعه قواعد، اصول و صورتبندی­هایی که به طور ناآگاهانه علوم اجتماعی و انسانی را احاطه کرده است یاد می­کند. فوکو معتقد است تحلیل گفتمان درصدد کنار زدن ظواهر و پوسته­های علوم اجتماعی و انسانی است تا به روی دیگر سکه این علوم برسد... خلاصه آنکه وقتی فوکو از گفتمان و کردارهای گفتمانی صحبت می­کند، بحثِ متن و جمله نمی­کند بلکه صحبت از تحلیل گفتمان به معنای وسیع کلمه آن می­کند. فوکو از گفتمان، معنایی شبیه پارادایم توماس کوهن مد نظر دارد... در گفتمان به معنای روش ما با یک شیوه نوین تحلیل در عرصه علوم اجتماعی و سیاسی مواجهیم که درصدد بازگو کردن و نشان دادن معانی نهفته و پنهان متن و زمینه متن است؛ در اینجا ما ترجیحا با جمله، پاراگراف، قطعه، مقاله، کتاب، سخنرانی... سروکار داریم. (بهرام­پور،53:1379)
گفتمان سینمایی:[31] گفتمان یا به مثابه صورت­های زبانی صرف و یا به مثابه زبان به هنگام کاربرد آن است. ارتباط گفتمان با سینما از نظریه سینما به مثابه زبان که نظریه­پردازانی چون متز به اشاره و گسترش آن پرداخته­اند، نشأت می گیرد. گفتمان سینمایی هم از طریق زبان گفتگو و هم زبان تصویر قابل بررسی است. گفتمان در عین حال اشاره دارد بر فرایند اجتماعی درک و بازتولید واقعیت، و از این طریق اشاره دارد به فرایند اجتماعی تثبیت معنا. گفتمان سینمایی واقعیت را بازتولید می کند. به دلیل اینکه این گفتمان­ها همزمان هم محصول واقعیت هستند، هم سازندۀ آن.
1-7 ساختار کلی پژوهش
مقدمه:
2-1 پیشینه مطالعات فیلم
2-1-1 نظریه فیلم[33]
2-1-2 نظریه کلاسیک فیلم
2-1-2-1 نظریه تدوین آیزنشتاین با تحلیل فرمالیستی
2-1-2-2 نظریه پدیدارشناسی واقع­گرای بازن
2-1-3 نگره مؤلف در تحلیل فیلم
2-1-4 نظریه نشانه­شناسی ساختگرا در تحلیل فیلم
متز منشأ آن را به همگرایی زبان شناسی و عشق به سینما نسبت می دهد، با سوالاتی از این دست کاوش می شود: آیا سینما یک نظام زبان(لانگ) است یا فقط زبانی هنری(لانگاژ)؟ (مقاله متز تحت عنوان سینما لانگ یا لانگاژ (1964) مقاله ای بنیادین در این حوزه پژوهشی بود). آیا می توان از روش های زبان شناسی برای مطالعه رسانه ای تصویری چون فیلم استفاده کرد؟ (استم،134:1389)
2-1-4-1 زبان فیلم کریستین متز
2-1-4-2 مطالعه زبان و معنا در فیلم
2-1-5 روان تحلیلی[61] فیلم
2-1-6 تحلیل فمینیستی فیلم
2-1-7 تحلیل فیلم و پساساختارگرایی
2-1-8 نظریه شناختی و تحلیل فیلم
مطالعات فرهنگی فیلم


دریافت فایل
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید




تحلیل گفتمان جشنواره کن


مطالعه موردی فیلم طعم گیلاس


جدایی نادر از سیمین


دانلود پایان نامه


word


مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه